...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَى‏ءٍ شَهِیداً



(وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ

وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ

فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴾

توبه(9): 105


مردِ عالِمی شاگردانی داشت که در میان آن­ها تنها به یکی دل بسته بود. شاگردان سبب این محبت را از استاد پرسیدند، گفت: فردا هر یک مرغی بستانید و در قربانگاه خلوتی سرش ببُرید که هیچ کس آن­جا نباشد؛ آن گاه مرغ را به مکتب­خانه آورید. فردا هریک از شاگردان به اطاعت استاد، مرغ کشته­ای را با خود آوردند و آن شاگرد ِتیزهوش مرغی زنده. استاد سبب ِزنده نگاه داشتن مرغ را از او پرسید. گفت: به هر خلوتی رفتم که تیغ  به گلویش بکشم، خدا را حاضر و ناظر دیدم و به ناچار از کشتن صرف نظر کردم؛ پس شاگردان علت محبوبیت او دانستند.



پ.ن:همیشه این حرف یادم هست،عالم محضر خداست.اما بعضی وقتا هم یه چیزی نمیذاره 

آره باز همون مساله ی همیشگی

بازم همون نفس مهار نشده،باز هم شیطان

کاش میشد ملکه ی ذهنم بشه

نظرات 6 + ارسال نظر
آدمک شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 13:51

روایت قشنگیه! یاد امام صادق و 4000 تا شاگردش افتادم...فکر می کنی چند تاشون مرغ ها رو زنده آوردن...
خوشحالم ازینکه داری می نویسی...ضمنا فراموشی اگر نبود که همگی از غصه ها می مردیم

همونجور که هنوز آماده ی ظهور نشدیم.
خیلیا ادعای یاری داریم اما نمیدونم چندتامون واقعا یار باشیم

آره خب فراموشی نبود از غصه می مردیم.اما تا بخوام فراموش کنم هم....

هادی شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 17:07

سلام
بله.گاهی ما مطلبی رو میدونیم اما در واقع فقط در حافظه ماست مثل مطالبی که امتحان میدیم و نمره میگیریم..خیلی از اعتقادات ما در همین حده. اما گاهی مطلبی همیشه در پیش روی ما ست جوری که هیچگاه از مقابل چشم ما دورنمیشه..اگر عقاید ما اینجور بشه اونوقته که به عصمت نزدیک میشه...
انشاا..که خداوند همیشه در مقابل ...مشهودمان باشد

سلام
مشکل منم همینه
ولی از خدا میخوام از این به بعد دیگه اینجوری نباشم.
ممنون از حضورتون

رامین یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 12:58 http://alipour-computer.blogfa.com/

سلام

اگر خدا بخواهد هر بنده ای را عزیز و بزرگوار کند میکند
استاد &شاگرد&امام&پیامبر و همه چیز واسطه هستن که خدا بهمون بفهمونه و بگه که آدم بشیم ولی باز ما راه درست را انتخاب نمی کنیم

جواد یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 13:38 http://www.91onlygod.blogfa.com

نمیدونم چرا بعضی وقتا با این که میدونیم خداوند همه جا حضور داره و نظاره گر اعمالمون هست باز هم مرغ دلمون رو در محضرش سر می بریم.

سهبا یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 17:58

سلام . زهرایی پس چی شد عکست خانوم گل ؟

سرخ تر یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 21:57

سلام

عالم محضر خداست ...

کاش میتونستیم درکش کنیم جمله را می گویم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.