...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

راز سکوت حضرت علی علیه السلام

عمر گفت:

ــ نشد، اینطور نمی‌شود، نبش قبر خواهیم کرد، همة قبرها را خواهیم شکافت، جنازة دختر پیامبر را پیدا خواهیم کرد، بر او نماز خواهیم خواند و دوباره... خبر به على رسید. همان على که تو گاهى از حلم و سکوت و صبوری‌اش در شگفت و گاهى گلایه‌مند می‌شدى، از جا برخاست، همان قباى زرد رزمش را بر تن کرد، همان پیشانى بند جهاد را بر پیشانى بست، شمشیرى را که به مصلحت در غلاف فشرده بود، بیرون کشید و به سمت بقیع راه افتاد.

تو به یقین دیدى و بر خود بالیدى اما کاش بر روى زمین بودى و می‌دیدى که چگونه زمین از صلابت گامهاى على می‌لرزد.

وقتى به بقیع رسید، بر بالاى بلندى ایستاد ـ صورتش از خشم، گداخته و رگهاى گردنش متورم شده بود ـ فریاد کشید:

ــ واى اگر دست کسى به این قبرها بخورد، همه‌تان را از لب تیغ خواهم گذراند.

عمر گفت:

ــ اى ابوالحسن بخدا که نبش قبر خواهیم کرد و بر جنازة فاطمه نماز خواهیم خواند. على از بلنداى حلم فرود آمد، دست در کمربند عمر برد، او را از جا کند و بر زمین افکند، پا بر سینه‌اش نهاد و گفت:

ــ یا بن السوداء! اگر دیدى از حقم صرفنظر کردم، از مثل تو نترسیدم، ترسیدم که مردم از اصل دین برگردند، مأمور به سکوت بودم، اما در مورد قبر و وصیت فاطمه نه، سکوت نمی‌کنم، قسم بخدایى که جان على در دست اوست اگر دستى به سوى قبرها دراز شود، آن دست به بدن باز نخواهد گشت، زمین را از خونتان رنگین می‌کنم.

عمر به التماس افتاد و ابوبکر گفت:

اى ابوالحسن ترا به حق خدا و پیامبرش از او دست بردار، ما کارى که تو نپسندى نمی‌کنیم.

على، شوى باصلابت تو رهایشان کرد و آنها سرافکنده به لانه‌هایشان برگشتند و کودکانى که در آنجا بودند چیزهایى را فهمیدند که پیش از آن نمی‌دانستند... راستى این صدا، صداى پاى على است. آرام و متین اما خسته و غمگین. از این پس على فقط در محمل شب با تو راز و نیاز می‌کند.


کتاب کشتی پهلو گرفته،اثر سید مهدی شجاعی

نظرات 26 + ارسال نظر
سهبا جمعه 18 فروردین 1391 ساعت 19:49 http://sayesarezendegi.blogsky.com/

نمی دانم چه بگویم از راز سکوت ....

به همسایگی ما خوش آمدی مهربان .

چقدر زیبا بود این راز سکوت
ممنون

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 00:57 http://darodivar.blogsky.com

خدایا چه آمده بر سر بندگانت که ذلت را عزت می پندارند و عزت را ذلت...
ای خدا چرا اینان عزت فاطمه را... عزت انسان را در قبر می دانند... مگر قبرهای ما چه دارند که پس از آن عزیز می شویم.. خدایا بندگانت تو را می خواهند آنان را فریب داده اند...

در برابر این کلمات فقط سکوت....

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 01:11 http://darodivar.blogsky.com

اگر نقاش هستی قلم را بدست تو میاد علی را چگونه می کشیدی در کنار فاطمه؟

خیلی سخته.ادعایی ندارم که حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام رو خوب میشناسم فقط میتونم بگم مثل هم میکشیدم چون حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام مثل هم هستند.هم کفو هم هستند.

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 02:13 http://darodivar.blogsky.com

حالا میشه من بپرسم

چی بپرسید؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 02:27 http://darodivar.blogsky.com

اگر علی همسر شما بود شما این رفتار رو الهی و انسانی میدونستین که بعد از مرگش شمشیر بکشه

جهاد با دشمنان خدا لازم هست.
وقتی قرار باشه به کسی توهین بشه که پیش خدا مقام بالایی داره.فکر میکنید این رفتار یعنی جنگیدن یا تهدید کردن کار نادرستیه؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 02:35 http://darodivar.blogsky.com

جواب منو ندادین چرا بعد از مرگ؟

زمان زنده بودن حضرت فاطمه علیها السلام و ماجرای سقیفه حضرت علی علیه السلام مامور به سکوت بودند برای برپا موندن دین.
ولی درمورد وصیت حضرت فاطمه علیهااسلام که مامور به سکوت نبودند.درسته؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 02:42 http://darodivar.blogsky.com

بر پا موندن دین؟ ! یا بر پا موندن خلافت؟ نه واقعیت چیز دیگری است.

امام علی علیه السلام خلافت رو می خواستند یا دین؟
واقعیت چی هست؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 02:53 http://darodivar.blogsky.com

صد البته دین... به لقمان خدا پیشنهاد پیامبری داد و انتخاب با او گذاشت و او نپذیرفت...
پس از مرگ پیامبر فردی یهودی با حسادت به دین اسلان نگرشی بسیار اغراق آمیز و غیر عقلایی وارد دین کرده که لطمات بسیاری به همه زده

منم میدونستم و باور داشتم.
تا اینجا قبولم یا رد؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 03:05 http://darodivar.blogsky.com

لطفا منو بالاتر نبینید که بخواین از من نمره قبولی بگیرین ...

اینقدر معلومات دارید که اعتماد به نفسشو دارید اینجوری سوال کنید.مطمئن هستید که بیشتر از من میدونید.درسته؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 03:11 http://darodivar.blogsky.com

دارین سوالات چالشی می پرسین... گیر کردم

من سوالات چالشی نپرسیدم
میگم اینقدر معلومات دارید که دارید اینجوری از من سوال می کنید

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 03:18 http://darodivar.blogsky.com

من قبول دارم که سوال کردن و ویران ساختن کار راحتی است مهم اینه که بتونی چیزی رو از صفر بسازی... مرده پرستی ما ایرانیها رو تایید می کنی

نه
احترام به مرده،مرده پرستی نیست.
اگه اون مرده هم جایگاهی بزرگ داشته باشه و مرگش هم برای دین بوده احترام به اون به مرگ اون مرده پرستی نیست

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 03:28 http://darodivar.blogsky.com

پس احترام به بتها در کعبه بت پرستی نبوده... همانطور که در تاریخ آمده اهل مکه مشرک بودن نه کافر و بتها را به نماد خدای نادیده احترام می کردن... که اسامی اونا در قرآن اومده

مرده ای که زمانی زندگی داشته داشته و زندگی خودشو برای دین خدا از دست داده با بتی که از اول سنگ و چوبی بیشتر نبوده خیلی فرق داره.
اگه به مرده ای احترام گذاشته میشه صرفا برای جسمش نبوده به خاطر عقیده و هدفی هست که برای اون جانشو از دست داده
بت پرستها خدایی رو میخواستند که ببینند ولی احترام به مرده یه چیز دیگه هست

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 03:36 http://darodivar.blogsky.com

بهر حال بت یه تعریفی داره مثل همون ویروس تروجان... شما تعریقشو از دید خدا در قرآن ببین

هرچیز غیر از خدا میشه بت.درسته؟
منظورتون این هست اگه به مرده ای احترام بذاریم یه جور بت پرستی هست؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 03:46 http://darodivar.blogsky.com

نه برای اولی... بله برای دومی... وقتی ابراهیم بت ها رو شکست گفت:...

آیا غیر از خدا چیزی را پرستش می‎کنید که نه کمترین سودی برای شما دارد،‌ و نه زیانی به شما می‎رساند
احترام به مرده میشه بت پرستی؟
مگه من گفتم ما مرده ها رو می پرستیم؟

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 03:56 http://darodivar.blogsky.com

فکر کنم شات دان کردی...

آره دیگه
شما هم کامنتا رو پاک کردین

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 12:28 http://darodivar.blogsky.com

شرط عقل بود به شما هم توصیه می کنم کامنتهایی که سوالات چاشی توش هست رو پاک کن... من خیلی تلاش می کنم که وارد عرصه 30 یا ست نشم.

منم آدم 30ya30 نیستم.
جواب کامنت قبلی رو که دادم چیزی نگفتین!

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 12:51 http://darodivar.blogsky.com

آره دقیقا به تعریف بت اشاره کردی... خوب وجدان خودت چی میگه؟

ببینید اینکه ما ایرانی ها به مرده های خودمون احترام میذاریم و یه مراسم ختم برگزار میکنیم فکر نکنم کارمون در حد مرده پرستی باشه.
و اگه ما پس از قرن ها هنوز برای شهادت ائمه مراسم عزا برپا میکنیم هم مرده پرستی نیست.

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 15:46 http://darodivar.blogsky.com

راستش دیگه ترسیدم از دادن اطلاعاتی که نتیجه اش تو ذهن شما نا امیدی تلقی میشه

خب ببینید اونجوری که شما حرف میزنید این حس به آدم دست میده ولی میخوام به این بحث ادامه بدم.

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 18:16 http://darodivar.blogsky.com

اگر موافقین اینجا بحث می کنیم و شما تمام کامنتها رو میزاری تو یه پست جدید

باشه قبول
توکل به خدا

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 19:04 http://darodivar.blogsky.com

پس چی شد کجا رفتین؟

هستم
همین حالا اومدم.

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 19:40 http://darodivar.blogsky.com

بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی دوست دارم و کنجکاو شدم بدونم چه جزوه ای داری که گمشده های من توشه...
قبلش یه سری به این وبلاگ بزن و نظرتو بگو
mirror-and-spring.blogsky.com

الان که نمیشه نظرمو بگم.
اون جزوه هم مقدمه درس توحید هست.
اصلا نمیدونم چه جور شد اینو دیدم همون صفحه ی اولش منو میخ کوب کرد

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 19:41 http://darodivar.blogsky.com

http://mirror-and-spring.persianblog.ir

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 19:46 http://darodivar.blogsky.com

تو نمیشناسی کیه؟ خیلی مطالبی که راجع به شخصی به نام بهار میگه آدم رو میبره تو حال و هوای عرفانی... حیف که وبلاگش آپ نمیشه حیف دیر پیداش کردم... فقط یه نفر تو وبلاگش نظر می گذاشته که اونم نشونی نمیده...

نه متاسفانه من نمیشناسمش.

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 19:54 http://darodivar.blogsky.com

جزوه توحید چه دوره ای؟ دانشگاه؟ یا...؟ اگر میشه تایید رو بردارین

واسه دانشگاه نیست.
همون جلساتی که رفته بودم.البته این واسه داداشم بود

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 19:56 http://darodivar.blogsky.com

حالا که جزوه دست شما اوفتاده پس استاد شمایی.. شروع کن...

استاد کجا بود!
من تازه دارم درس یاد میگیرم

آدمک دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 ساعت 19:58 http://darodivar.blogsky.com

من هم ۸.۵ تا ۱۰ بیرون از کلاسم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.