...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

خداوند!

خداوند!

گاه سفرم به زمین،نگاهت با من بود، آرام بودی آرام نبودم

رستگاری در کوله بارم گذاردی،

دو ملک را به من و مرا به آنها سپردی و روانه سفر شدم

خوب می دیدم که از پی ام کاسه ی روشنایی پاشیدی تا زود برگردم

می دانی خداوند اگر کمی طول می کشد؛ زمین است و مشغله اش

خانه ای که در سر زنده ی جاودان می پرورد؛ پابندم می کند و دارایی که نمیدانم من صاحب آنم یا او صاحب من

و سر و همسری، و دلبستگی که جان می کِند دل تا دل باز کند از آنها

و همه ی اینها چشمانم را گرفته اند، راه بازگشتم ناپیداست

چراغ می خواهم خداوند تا راه زنم و به سوی تو بازگردم

خداوند نزدیکتر از...


یکی از تیتراژهای برنامه سمت خدا

نظرات 1 + ارسال نظر
محب صاحب الزمان سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 22:27 http://doostaremahdi.blogfa.com

هو الرئوف

سلام دوست عزیز

ممنون از مطالبی که تو وبلاگ می نویسی.
موفق باشید

خیلی التماس دعا

سلام
ممنون از شما که سر میزنید

خیلی محتاجم به دعا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.