کارنامهام
پر از تقلب و گناه
خط خطی سیاه
هیچ وقت درسخوان نبودهام ولی
در شب تولدت
مثل کاج
توی طاق نصرت محله کار کردهام
شاخههای خشک داربست را
بهار کردهام
*
راستی دو روز قبل
سرزده به خانهی دل امید -
همکلاسیام - سر زدی
ولی چرا
به خانهی حقیر قلب من نیامدی؟
رد شدم، قبول
ولی به من بگو
کی به من اجازهی عبور میدهی؟
راستی اگر ببینمت
به من هر چه خواستم میدهی؟
کارنامهی مرا
دست راستم میدهی؟
نا امید نیستم ولی به خاطر خدا
از کنار نمرههای زیر ده عبور
کن!
ای عصاره گل محمدی!
فصل امتحان سخت ما ظهور کن
!
غلامرضا بکتاش
به نقل از وبلاگ گیله مرد
سلام چه وبلاگ خوبی دارید آدم انرژی مثبت از این وبلاگ دریافت میکنه امیدوارم موفق باشید
سلام
اگه اینجوریه خدا رو شکر
ممنون از حضورت
سلام
.. شعر کوتاه و قشنگی است..
گفته بودید که هرچه فکر کردم...نیومد... اتفاقا میخواستم بگم که همینجوریه که میگین!گاهی .. بذهن نمیاد.. حالا نمیدونم مال اینه که حرف ..حسابه یا ..خود منم گاهی اینطوری میشم که ..
البته برادرمان معتقد بود که چون ماگزینشی عمل میکنیم..اینجوره.. اینم حرفیه! بهر حال درسته....ضمنا من بوعده ام عمل کردم. دعا رو میگم... شماچطور؟..
سلام
نمیدونم چرا کامنتای شما رو میخونم جواب دادن سخت میشه یا حرفای شما خاصه یا ذهن من ...
ممنون که دعایم کردین.
من هم به یادتون هستم.
انشاءالله که بهترینا رو داشته باشید
بازم ممنون از حضورتون