...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

دروازه ی شهر علم

روزی عدهای از علمای یهود نزد خلیفه دوم عمر بن خطاب آمدند و گفتند:‌ "ای عمر! تو بعد از محمد، جانشین وی هستی و ما میخواهیم از تو سوال هایی کنیم که اگر بتوانی آنها را جواب دهی، معلوم میشود که دین اسلام حق و محمد هم رسول خدا بوده است. اما اگر نتوانی به آنها پاسخ دهی، یعنی دین اسلام باطل و محمد هم پیامبر خدا نبوده است."

عمر گفت: "هر چه میخواهید بپرسید."

علمای یهود گفتند:

1- به ما خبر بده که قفلهاى آسمانها چیست؟

2- به ما بگو که کلید آسمانها چیست؟

3- قبری که صاحبش را گردش میداد، چه بود؟

4- آن کسی که قوم خویش را ترسانید، اما نه از جن بود و نه از آدمیان؛ چه کسی بود؟

5- پنج کسی که روى زمین راه رفتند، اما در رحم و شکمى به وجود نیامده بودند، چه چیز هایی بودند؟ ..

عمر در حالی که هیچ پاسخی برای سوالهای آنها نداشت، سرش را از شرمندگی به پایین انداخت.

در این هنگام یهودیها با خوشحالی گفتند: "ما گواهى میدهیم که محمد، پیامبر نبوده و اسلام باطل است."

در این هنگام سلمان فارسی که در مجلس حضور داشت، به علمای یهود گفت: "کمی صبر کنید تا من کسی را نزد شما بیاورم که به تمامی سؤالات شما پاسخ دهد."

سپس به سوى على بن ابیطالب(علیه السلام) شتافت و گفت: "اى ابو الحسن! به داد اسلام برس."

امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: "مگر چه شده؟" و سلمان نیز تمام جریان را بازگو کرد. علی(علیه السلام)در حالی که لباس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر تن داشت، وارد مسجد شد. تا خلیفه دوم نگاهش به او افتاد، با خوشحالی گفت: "اى ابو الحسن! به راستی که فقط تو مى توانى پاسخ تمام سؤالات این یهودیان را بدهی." سپس آن حضرت روبه آنان کرده و فرمود: "هر چه میخواهیدبپرسید، مشروط بر آن که چنانچه به تمامی سوالات پاسخ دادم، شما هم مسلمان شده و ایمان بیاورید."

پس علمای یهود پذیرفتند و پس از مطرح نمودن مجدد سؤالات، امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع به پاسخ دادن به آنها نمود:

"قفل آسمانها، شرک به خدا است؛ چرا که وقتى بنده، مشرک به خدا میشود، دیگر عملش بالا نمیرود.

و کلید قفلهاى بسته، شهادت به یگانگی خدا و رسالت رسولش محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است.

قبری که صاحبش را گردش داد، آن نهنگی بود که یونس پیامبر(علیه السلام) را بلعید و او را در هفت دریا گردانید.(2)

آن کسی که قومش را انذار کرد؛ ولی نه از جن بود و نه از انسان، مورچه زمان سلیمان بن داوود بود که گفت: «ای مورچگان! داخل منازلتان شوید که سلیمان و لشکرش شما را در زیر پا نابود نکنند و ایشان نمیدانند(3)

پنج چیزی که بر زمین راه رفتند ولی در شکمی به وجود نیامدند، عبارت اند از حضرت آدم، حوا، ناقه صالح(4)، قوچ ابراهیم(5) و عصای موسی (که تبدیل به ماری بزرگ گردید.)(6) .."

در این هنگام، دو نفر از علمای یهود، ایمان آوردند و به یگانگی خدا و نبوت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، شهادت دادند، اما نفر سوم گفت: "اگر به این سؤال من نیز پاسخ دهی، من هم ایمان مى آوردم." حضرت فرمود: "هر آن چه میخواهی بپرس"

او گفت: "به من خبر بده از قومی که در اول زنده بود و بعد مرد و پس از 309 سال خدا آنها را زنده کرد؟ .."

حضرت فرمود: این داستان اصحاب کهف است و  سپس داستان را با جزییات آن برای او بازگو کرد.

پس از آن، حضرت به او فرمود: "‌ای یهودی، آیا این داستان که من برایت بازگو کردم، با آنچه که در تورات آمده است، یکسان بود؟"

 یهودی گفت: "آری! نه یک حرف زیاد و نه یک حرف کم.‌ ای ابوالحسن! دیگر مرا یهودی مخوان که من شهادت مى دهم به این که جز خدا، خدایی نیست و این که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده اوست و تو اعلم این امت هستی."(7)

«برگرفته از ترجمه کتاب "الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب،"(8)، تالیف "مرحوم علامه امینی(ره)"(همراه با اندکی اضافات وتلخیص»


 


پاورقی ها:

1- اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است که میفرماید: "من شهر علم هستم و علی دروازه شهر است." (شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تألیف حاکم حسکانی، جلد‏1، صفحه 104، 105، 107، 377 و 432 - روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تألیف آلوسی، جلد ‏16، صفحه 90)

2- بنا به اراده خداوند متعال ماهی بزرگی حضرت یونس(علیه السلام) را که یکی از انبیاء الهی بود بلعید. خداوند این جریان را در سوره مبارکه صافات، آیات 139 تا 144نقل میکند. به عنوان نمونه در آیه 142 این سوره میفرماید: "ماهی عظیمی او (یونس) را بلعید، در حالی که مستحق ملامت بود!" یونس(علیه السلام) مدتی در شکم ماهی بود و آن ماهی، ایشان را به هرجا در دریا که میخواست گردش میداد. (برای توضیح بیشتر به تفسیر آیات مربوطه در سوره صافات مراجعه نمایید.)

3- سوره مبارکه نمل، آیه 18

4- حضرت صالح(علیه السلام)، یکی از انبیاء الهی، برای اثبات یگانگی خداوند و نبوت خویش به اذن خداوند ناقه‌ (شتر ماده ای) را از دل کوه بیرون آورد. خداوند در قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره میکند. و در آیه 27 سوره مبارکه قمر میفرماید: "ما براى آزمایش آنان [آن] مادهشتر را فرستادیم و [به صالح گفتیم]مراقب آنان باش و شکیبایى کن" (برای توضیح بیشتر به تفسیر این آیه مراجعه نمایید.)

5- حضرت ابراهیم(علیه السلام)، پیامبر بزرگ الهی بنا به خواست خداوند متعال مأمور به ذبح پسر خویش حضرت اسماعیل(علیه السلام) شد. وقتی که ایشان در حال اجرای این حکم الهی بود، به ناگاه دید که هرچه گلوی فرزندش با تیغ میفشرد، تیغ اثر نمیکند و گلوی او بریده نمیشود. در این حال بود که خداوند قوچی را فرود آورد تا ابراهیم(علیه السلام) به جای فرزندش، آن را ذبح نماید. خداوند از این امتحان بزرگ در آیه 107 سوره مبارکه صافات، این چنین یاد میکند: "ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم."

6- یکی از معجزات حضرت موسی تبدیل شدن عصای آن حضرت به مار در میان مردم بود. خداوند در آیه 20 سوره مبارکه طه در این خصوص میفرماید: "پس [موسی عصای خویش] را انداخت و ناگاه مارى شد که به سرعت مىخزید"

7- العرائس، تألیف ابو اسحاق ثعلبی، صفحه 239 – 232

8- الغدیر، جلد 11، صفحه 295


پایگاه اسلامی شیعی رشد

 

نظرات 9 + ارسال نظر
رامین یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 19:00 http://alipour-computer.blogfa.com/

سلام
واقعیت قشنگی بود خیلی درس عبرت ها داشت که می تواند در این زمان و تا اخر عمرمان راه درست و روشن را نشان دهد.
ولادت امیرالمونین(ع) را خدمت شما تبریک عرض می کنم

سلام
ممنون بر شما هم مبارک

ریحانه یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 19:31

سلام زهرا جونم خوبی خانمی ؟!عیدت مبارک..
راستش من جوابتو ظهر نوشتم نیست زود به زود تایید میکنند برای همین هنوز ندیدیش !
راستی من تبریک عیدمو نوشتم و طلب عیدی هم کردم تا ببننم داداش چه میکنه ؟!.

سلام
ممنون،عید تو هم مبارک
میدونم ریحانه
عیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعید میدونم گیرت بیاد

ریحانه یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 22:10 http://www.theosophist2.blogfa.com

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم/ شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

http://up.vatandownload.com/images/dwwtdl818uj8nucpmg42.jpg

عید سرشار از لبخند

من عیدیمو گرفتم ها

مرسی ریحانه
خو منم حالا میام ببینم به منم عیدی میدن

عاشق همت۲ یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 23:35 http://asheghehemmat2.blogfa.com/

مژده ای دل که مسیحانفسی میاید
شوهر خوب مگر گیر کسی میاید؟
میلاد باسعادت مولود کعبه چه ربطی
داره به مردای این زمانه ...
همون روز زن مبارکباد..
از طرف عاشق همت هدیه به همه
فرشتگان ایران زمین
http://ashegh-hmp.mihanblog.com/

وای مرسی عمو جون
ولی روز مرد بر شما بزرگ مرد مبارک

ریحانه یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 23:57

جوراب ها مبارکت باعشه .

سلامت باشی
یکی طلبشون دارم

محب صاحب الزمان دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 00:04

هو النور

سلام

میلاد حضرت علی علیه السلام را به شما و همه دوستداران اهل بیت علیهم السلام تبریک عرض می کنم.
التماس دعا

سلام
ممنون
بر شما هم مبارک

طهورا دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 01:07

سلام زهرا جان عیدت مبارک .ممنون از تبریکای عیدت

علی علیم و علی عالم و علی اعلم.......

سلام عمه طهورای عزیز بازم عیدتون مبارک
و ممنون از حضورتون

جواد دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 01:54 http://www.91onlygod.blogfa.com

میلاد امام علی (ع) آغازگر اشاعه عدالت

و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت

بر عاشقانش مبارک باد.

رها دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 14:45 http://idea90.blogsky.com

سلام دوست خوبم
عید شما مبارک.در پناه مولایمان علی (ع) همیشه موفق باشی.

سلام
ممنون،بر شما هم مبارک

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.