...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

قرار بود نامه ام رنگِ درد نگیرد، که گرفت



قرار بود نامه ام رنگِ درد نگیرد، که گرفت

قرار بود نامه ام رنگِ گلایه نگیرد، که گرفت
کسی نیست بگوید به جای نوشتن نامه؛ عاشق باش
.
عزیز دلم!
منتظر آن دمم که نگاهم کنی،
و ثانیه ها به احترام نگاهت بایستند لااقل،
و سالِ دل تحویل شود،
و مردمان بخندند،
و کودکان معصوم فقر لباس عافیت بپوشند،
و ناجوانمرد از شرم بمیرد
.
عزیز دلم!
بگذار بنویسم؛
به یک بار نوشتن‏ش که می ارزد؛
من هیچ وقت به وعده هایم وفادار نبوده ام، می دانم.
یا یاری ام کن که برای تو باشم؛ 
یا برای همیشه نامم را از دفتر مدعیان عشقت خط بزن. 
همین!
.
ببخش؛ دوباره تند رفتم
عزیز دلم! از نو می نویسم... 
سلام!



من نوشت:

بازم یه کپی پیست دیگه،اما چه کنم که حرف دل خودم هم هست.

چه کنم که نوشته های من همش شکایت هست

 

اِلهى وَ رَبّى وَ سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ لاِىِّ الاُْمُورِ اِلَیْکَ اَشْکُو وَ لِما مِنْها اَضِجُّ وَ اَبْکى

 

می بینی خدا!هنوزم نمیدونم واسه چی شکایت کنم،واسه کدوم درد به درگاهت ناله کنم؟

به خاطر گناهان خودم،به خاطر دوری از تو،به خاطر آرزوهایی که منو از تو دور کرد...

خدایا!

میدونم همه ی این بلاها به خاطر دوری از تو هست،ولی بازم میخوام برای تو باشم،در کنار تو باشم

خدایا ردم مکن...

 

یه  حرفایی،یه داستان هایی  با اینکه حدیث و روایت نیستند ولی چون از زندگی هستند بدجوری به دل می شینند.

اینم یه آپ از فیس بوک هست که تازه به دستم رسیده. موش ها امیدشون به بنده ی خدا بود و تونستند یه زندگی طولانی داشته باشند.اون وقت من که خدا رو دارم نمیتونم امیدوار باشم.

 

من هم امیدوارم

تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند 

چند ساعت دوام میارند. حداکثرزمانی رو که تونستند دوام بیارند 17 دقیقه بود. 

سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر 17 دقیقه می تونند زنده بمونند به همون استخر انداختند.اما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشون دادند.

بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند. 

حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟ 26 ساعت ! 

پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که اونها امیدوار بودند 

تا دستی باز هم اونها رو نجات بده وتونستند این همه دوام بیارند. امید زندگی میسازه

 

نظرات 14 + ارسال نظر
آدمک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 00:44 http://darodivar.blogsky.com

از منظر یه نگاه بیرونی عبادت بنده ای که فقط و فقط خداشو خالصانه صدا میزنه اونقدر زیبا و لذت بخشه که حد نداره.. اگر میخوای از این عبادتا ببینی برو وبلاگ خدا که لینکش تو وبلاگمه.. من میمیرم واسه همچین مناجاتی ... هیچ کدوم از نظرهامو تایید نمی کنه ولی من باز هم دوست دارم بدونم اون کیه

آره اتفاقا خوندم،قبل از اینکه شما بگید
امشب هم از اون شب هاست که خدا میخواد یه چیزی بهم بگه.
کاش گیرنده ام درست کار کنه

آدمک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 01:06 http://darodivar.blogsky.com

از کدوم شبا..ازون شبایی که دل بگیره غصه بگیره ...کلا همه چی تو رو بگیره و تو نتونی خودتو از خودت بگیری...
راستی همه ایمیل هات میرسه و ممنونم ولی نگفتی داستان فراموشی رو

از اون شبا که میگه هرچی من میخوام و اگه تو بنده ای باید بگی چشم
از اون شبایی که سختم هست قبول کنم ولی یادم میندازه من خدای تو هستم،طرف تو من هستم اگه منو میخوای فقط به حرف خودم باش
اگه نتونم خودم رو از خودم بگیرم که فاتحه من تا حالا خونده شده بود

ایمیل ها هم خدا کنه خودش قبول کنه.
فراموشی که داستان همیشگی هست....

آدمک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 01:17 http://darodivar.blogsky.com

ولی یه تغییراتی کردن حالا دارین بدون واسطه دریافت می کنین؟ آره؟ یا من اشتباه متوجه شدم..

اینقدری نیستم که بی واسطه از خودش بگیرم،بصیرت به این آسونی نصیب کسی نمیشه
چیو اشتباه متوجه شدین؟

آدمک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 01:47 http://darodivar.blogsky.com

پس با توکلی که در شما هست جای هیچ نگرانی نیست..
راستی دیگه در موضوعات وبم وارد نمیشین؟

نمیشه شیطان رو دست کم گرفت،حالا هرچقدر هم سعی کنم یه جا ضربش رو میزنه.
هستم،اتفاقا خوندم پست جدیدتون رو ولی خب فعلا می بینید که...
خواستم نظر بذارم اما نمیدونستم چی بنویسم.فعلا فقط درس یاد میگیرم

آدمک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 02:07 http://darodivar.blogsky.com

تا حالا هرچی سنت خدایی نوشتم نتیجش دو کلمه است از شرک بپرهیز...
وقتی برای خدا شریک قایل میشی اونم برات شریک میذاره....تو زندگی..تو رفاقتات...تو روابط اجتماعیت و کاریت اونقدر میزاره تا شاید دست بکشی

همیشه از همین می ترسیدم که نکنه کارهام شرک باشه!
متوجه نشدم شریک توی زندگیم،رفاقتم قرار میده.چه جوری؟!

آدمک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 02:29 http://darodivar.blogsky.com

رفتی؟

جواب دادنتون طول کشید،فکر کردم رفتید منم سیستم رو خاموش کردم.

آدمک دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 09:32

روایت قشنگیه! اما من عکسشو هم شنیدم ...داستان اون گدا و شاهی که امید لباس گرم میده به گدا و براش نمی بره و اون تو سرما می میره...در حالی که قبلا که انتظار لباس نداشته زنده مونده بود...!

جالب بود!
حرف زدن با شما با اینکه خیلی سخته،یعنی بعضی وقتها نمی فهمم ولی کمکم میکنه.

رامین دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 11:42 http://alipour-computer.blogfa.com/

سلام
بازم دعای معراج چه زیباست
مهم کپی کردن یه مطلب نیست مهم اینکه که اون مطلب با دل آدم ارتباط برقرار کنه
امید همیشه بهترین راه برای کسب رضایت پروردگار هستش چه واقعا پیش بیاد یا نیاد مهم امید هستش ولی باید امیدمون عبث و بیهوده نباشه

سلام
آره خب واسه همینه بیشتر مطالبم از حس درونی خودم هست با اینکه کپی هست
امیدوارم همیشه امیدوار به خدا باشید

هادی دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 18:16

سلام
خیلی ماجرای جالبی بود. راست میگین گاهی یه نوشته داستان ...خیلی تاثیر گذاره!ادم با خودش میگه یعنی من از اون موشم کمترم!اینهمه لطف رو میبینم و اینهمه نومیدی در من هست یا بهتر بگم بی اعتمادی در من هست؟اخه دیگه باید چجور بمن بگن که ما باتو هستیم؟
انصافا جالب بود..
راستی چرا قالب وبتون یه جوری شده؟..

سلام
چون از رنگ و دنیای رنگی بدم میاد

راضیه دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 19:08 http://www.sogand.blogfa.com

سلام گلم

انگار همه چیز برعکس شده ,همه نگاه ها ,جنس آدمها عوض شده .انگار همه در من گم شده اند... نه ببخشید من در همه گم شده ام و من لابلای چندنفس عمیق اسیر شده ام دستو پامی زنم واسه سریعتر غرق شدن

آدمک سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 15:17

پاسخ به سوال قبلیتون:
ساده بر عکس اونچه که تصور میشه ارزش باشه ..به نظر من اصلا ارزش نیست و نه در عرف نه در دین و نه در قانون هیچ جایگاه مثبتی نداره!
سادگی که بدتر ازونه .. صفتی که اصلا لازم نیست براش زحمت بکشی چون کافیه مختو تعطیل کنی میشی کسی که ...
حالا چطور به این سوال رسیدی

مرسی نظر
ببنید من میگم چرا جز احکام دین به چیزی باید سخت بگیریم
توی روابط دوستانه بخشیدن رو نباید ساده بگیریم؟
یا اینکه زندگی کردن رو نباید ساده بگیریم؟
سادگی این نیست که مختو تعطیل کنی
نگفتم اهلی دیگران بشیم که هرجور خواستن رفتار کنند

آدمک سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 15:38

ساده گرفتن و مسیر ساده رفتن همان قضیه حمار است که قبلا بحثشو کردیم!
چرا بزرگان گفته اند که :
خوشبختی رو با راحتی اشتباه نکن

من از راحتی نگفتم!
میگم چرا یه وقتایی که ساده میگیریم و از کسی میگذریم و یا اینکه در اموری میخوایم سخت نگیریم بهمون میگن چقدر ساده ای!
اون چیزی که من فکر میکنم با چیزی که شما فکر میکنید از هم دوره

مثلا ساده میگیریم کسی رو ببخشیم،اشتباهه؟
ساده میگیریم زندگی دنیایی رو ساده بگیریم،اشتباهه؟
نمیدونم متوجه منظورم شدین یا نه؟

آدمک سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 15:55

آره من هم همون منظورمه.. من با اون قسمت از عرفان که وارستگی رو در سادگی می بینه مخالفم...
من طرف فاطمه ام و وقتی زمینم رو بالا می کشن میرم دعوا می کنم و اعتراض می کنم .
و سادگی در بخشایش درست نیست...
بخشایش حق را از جایش خارج می کند...

درسته سادگی در گذشتن از حق یه جاهایی درست نیست
اونجایی که ظالم پررو تر میشه
ولی همیشه بخشیدن بد نیست

lمحب صاحب الزمان چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 04:36

هو الرئوف

سلام دوست عزیز
چقدر نامه قشنگی بود! ممنون از مطالب خوبت.
التماس دعا

سلام دوست خوبم
ممنون از حضورت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.