...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

باران شو و ببار بر ما


 
 

سلام!

حال همه ی ما خوب است

ملالی نیست جز دوری شما و این انتظار کهنه

که مردم دیگر به آن عادت کرده اند!

 

با اینهمه مجالی اگر دست داد

در وصف انتظار دروغینمان شعری می سراییم

و با افتخار به شما تقدیم می کنیم !

 

خودتان بهتر میدانید اما بگذارید بنویسم :

حوالی دل های ما همیشه ی خدا، خشک و کویری است

اما هیچ کس همت نمیکند

که نماز بارانی بخواند .

...

لااقل  شما  گاهی ، هرازگاهی

باران شوید  و بر ما ببارید .

 

راستی خبرتان بدهم

خواب دیده ام که تنها مانده اید

بی یار ، بی یاور ، بی سرباز ، بی لشکر ...

 

صادقانه بگویم !

ما دروغگوهای خوبی هستیم

چیزی نمانده است ، دروغ هایمان برملا خواهد شد

شما می آیید ...

فردا را به فال نیک خواهم گرفت

دارد همین لحظه

یک غنچه ی نرگس شکوفا می شود

باغچه ، بوی شما را می دهد

بسکه از آسمان و باد نامتان را شنیده است ...

 

نه مولا جان !

نامه ام باید کوتاه باشد

هرچند پر از کنایه و تعریض

http://mah-i.blogfa.com

 

نمیدونم چرا این جمله رو خطاب به شما دونستم و اینجا آوردم ....


+ امشب فقط میخوام واسه تو نامه بنویسم.
عجیب حس و حالم سمتت اومده
ممنون که نامه ها و حرفهای تکراری منو میخونی و از دستم کلافه نمیشی
آخه میدونی که ما آدما تحمل حرفای تکراری رو نداریم
ولی تو با همه ی ما فرق داری
تو بنده ی خوب خدا هستی...