-
دلم تنگ شده...
شنبه 4 شهریور 1391 19:43
بسم الله الرحمن الرحیم بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را در عـــزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد یا صاحب الزمــــان آجرک الله + دلتنگ دوباره ات شدم.کاش یه بار دیگه،فقط یه بار دیگه بتونم یه شب رو پشت پنجره هات باشم
-
سلیمان باش و دستور بده
شنبه 4 شهریور 1391 03:17
بسم الله الرحمن الرحیم سلیمان باش و دستور بده . به خشمت بگو : برو اونطرف وایسا . برو و بر سر تکبرم خالی شو . به قهرت بگو : شما بفرمایید و بین من و جناب دروغ قهر برقرار کنید . به دیو درونت قاطعانه بگو : نـــــــــه ، من غلام ِ تو نیستم . تو غلام منی . مانند سلیمان مُـلک وجودت را فرمانروایی کن . الهی قمشه ای +فریب آرامش...
-
کی میایی؟
جمعه 27 مرداد 1391 17:28
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم رد کل غریب اللهم فک کل اسیر ... ای که اسیر گناهان ما هستی؛ غریب مدینه ... کی می آیی ... ؟
-
اعتماد یا اعتقاد
پنجشنبه 26 مرداد 1391 12:36
بسم الله الرحمن الرحیم در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است . به او گفت : چه طور در چنین اوضاعی می خندی و شادی می کنی؟ جواب داد که : من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا...
-
مهربانی خدا
چهارشنبه 25 مرداد 1391 00:19
بسم الله الرحمن الرحیم مهم رضایت اوست، مهم قوی تر شدن است اگر اتفاقات باب میل شما نبودند از فرصت استفاده کنید و به قدرت و تحمل خود بیافزایید و حتم داشته باشید اگر چیزی به صلاح شما باشد بیشتر ازاین که شما خواهان آن باشید خداوند مهربان آن را برای شما خواهان است تجربه های خوب و شیرین فقط آنهایی نیستند که پایان مورد نظر...
-
حیف نیست ...
سهشنبه 24 مرداد 1391 00:22
بسم الله الرحمن الرحیم حیف نیست که آدم این آقای بزرگوار رو اذیتش بکنه؟ چه مولای مهربونی، با بهترین رفیقم اگر 4 مرتبه هم بی مهری و بی معرفتی بکنم، بهم میگه که برو خجالت بکش، چقدر رو داری، از وقتی مکلف شدم، روزی نیست که گناه نکنم و معصیت نکنم، دل آقا از گناهان من میگیره، یه مرتبه هم نگفته بی حیا، برو خجالت بکش، باز هم...
-
این دل خرد شد،اما از هم نپاشید
دوشنبه 23 مرداد 1391 02:14
بسم الله الرحمن الرحیم شاید ناشکری باشه اما دلم میخواد به جای اتفاقات گذشته یه تصادف بد داشتم و از نظر جسمی داغون میشدم اما روحم داغون نمیشد یه آدم گیج شدم که نمیدونم با چی خوشحال میشم،احساسم رو گم کردم.دعا خوندن رو دوست دارم چون بهترین زبان هست برای حرف زدن با خدا،گریه کردن رو دوست دارم.اما اینا دیگه آرومم نمیکنه.چون...
-
عَلَى أَنفُسِکُم
یکشنبه 22 مرداد 1391 12:31
بسم الله الرحمن الرحیم یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى أَنفُسِکُم اى مردم سرکشى شما فقط به زیان خود شماست (23یونس) هرکس هرکاری می کند در محدوده ی خانه ی جان خود می کند،اگر گناه می کند درون این خانه چاهی کنده و آن را پر از فاضلاب و نجاسات متعفن می کند و اگر عمل صالح انجام می دهد در حیاط این خانه باغچه...
-
جعبه سیاه
شنبه 21 مرداد 1391 00:36
بسم الله الرحمن الرحیم همه ما نام جعبه سیاه هواپیما را شنیده ایم،قطعه ای بسیار محکم و مقاوم در برابر حوادث که مجموعه ی اطلاعات پروازی و مکالمات خلبان ها برای روز مبادا در آن ضبط می شود . جعبه ای که اگر چه سازندگان آن مدعی اند به راحتی فابل انهدام نیست و البته در مواردی نیز می شنویم که کاملا منهدم شده است، ولی به فرض...
-
تمام کارهایم دست و پا گیر توست
جمعه 20 مرداد 1391 12:53
بسم الله الرحمن الرحیم بگذریم،از اینکه تمام کارهایم دست و پا گیر توست . غروب آدینه که می شود تاره به یادم می آیی و چندی نمی گذرد که ازیادم میروی . دلم خوش است که خود را عاشق تو می دانم اما دریغ که لایق عاشقیت نشده ام . براستی غریبی ! غریبی که همچو منی خود را حبیب تو میداند . غریبی که از عاشق تو بودن فقط دعای زبانی در...
-
تهدمت و الله ارکان الهدی
پنجشنبه 19 مرداد 1391 15:44
بسم الله الرحمن الرحیم در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی ( علیه السلام ) ، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و...
-
ناامیدی،هرگز!!!
چهارشنبه 18 مرداد 1391 18:06
بسم الله الرحمن الرحیم قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ بگو اى بندگان من که بر خویشتن زیاده روى روا داشته اید از رحمت خدا نومید مشوید در حقیقت خدا همه گناهان را مى آمرزد...
-
توسل به ائمه،یا شرک به خدا؟
چهارشنبه 18 مرداد 1391 16:07
بسم الله الرحمن الرحیم و قال لهم نبیهم إن ءایة ملکه أن یأتیکم التابوت فیه سکینة من ربکم و بقیة مما ترک ءال موسى و ءال هرون تحمله الملئکة إن فى ذالک لایة لکم إن کنتم مؤمنین » پیامبرشان به آنها گفت : نشانه امیرى او این است که آن صندوق [ عهد ] سوى شما مى آید که در آن تسکین خاطرى از جانب پروردگارتان نهفته، و یادگارى از...
-
به سوی تو
یکشنبه 8 مرداد 1391 04:03
خدایا ! مگه نگفتی وَلَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا و هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمى کنیم ( مؤمنون 6 2) خب در من چی دیدی که اینجوریه حال و روزم؟تا میخوام اینجوری گله کنم یادم میفته وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت ( مؤمنون 6 2) تو که ظلم نمی کنی؛پس معلومه کار خودم لنگ میزنه ....
-
کجاست آب گوارا؟
جمعه 6 مرداد 1391 18:39
قُل أَ رَأَیتُم إِن أَصبَح َ ماؤُکُم غَوراً فَمَن یَأتِیکُم بِماءٍ مَعِین ٍ ای رسول ما بگو بدیده تأمل بنگرید اگر آب که مایه زندگانی شما است صبحگاهی همه بزمین فرو رود جز خدا کیست که باز آب گوارا برای شما پدید آورد - . سوره ملک،آیه30 إبن ...
-
اصحاب کهف را می گویم
چهارشنبه 4 مرداد 1391 17:56
گیرم به اندازه آنها دل مان از ظلم نمی لرزد . گیرم یک دهم آنها جنم و جرات هجرت از سیاهی ها را نداریم . اما باور کن یک چیزمان با آنها مو نمی زند : تنها وقتی می فهمیم سکه هامان اعتبار ندارد که از آغوش امن کهف حصینی که تویی جدا می شویم . باقی اش را خوابیم . به نقل از نذر موعود
-
دل شیشه ای
چهارشنبه 4 مرداد 1391 15:57
داشتم وبلاگ دوستان رو میخوندم رسیدم به دریا ی عزیز یه شعر گذاشته بود که آخرین مصرعش این بود چه گم کرده در پشت این شیشه باران یادم افتاد کسانیکه دلهای شیشه ای دارند همیشه چشمهاشون بارونی هست . دکتر شریعتی میگن : خانه ی دلت را از شیشه بساز ولی به سنگ ها بگو از فولادم
-
قناعت
سهشنبه 3 مرداد 1391 17:15
روزی حضرت سلیمان از خداوند اجازه خواست تا به شکرانه ی حشمت و سلطنتی که خداوند بر او بخشیده است ، مهمانی برگزار کند و به همه ی مخلوقات سوری بدهد . خداوند اجازه فرمود و سلیمان هم سفره ی عظیمی تدارک دید و از همه ی مخلوقات دعوت کرد تا یک وعده غذا مهمان او باشند . روز مهمانی ، یک ساعت مانده به وقت پذیرائی ، ماهی بزرگی که...
-
چلچراغ خدا
سهشنبه 3 مرداد 1391 16:52
گفتند : چهل شب حیاط خانه ات را آب و جارو کن . شب چهلمین، خضر خواهد آمد . چهل سال خانه ام را رُفتم و روییدم و خضر نیامد . زیرا فراموش کرده بودم حیاط خلوت دلم را جارو کنم . گفتند : چله نشینی کن . چهل شب خودت باش و خدا و خلوت . شب چهلمین بر بام آسمان برخواهی رفت...
-
الحاق و پیوند
دوشنبه 2 مرداد 1391 18:13
ما عنوانی بنام الحاق و پیوند داریم اما ماهیت و حقیقت آن همان شفاعت است . در قرآن داریم که در آخرت بعضی به بعضی ملحق می شوند . درآیه 21 سوره ی طور داریم : کسانی که مومن هستند و در بهشت درجات بالایی دارند و ایمان خالص دارند ، اگر فرزندان آنها در ایمان از آنها تبیعیت کردند، ( پدران این امت مثل ائمه و اولیاء ) ما این...
-
مولای یا مولای
دوشنبه 2 مرداد 1391 02:54
ساده می گویمت،آدم باید یکی را داشتہ باشد کہ وقتی صدایش میزند خستگی و درد و غصہ هایش محو شوند! آدم باید یکی را داشتہ باشد تا وقتی از همہ جا بُرید،آغوشش براے تنهائیت باز باشد.. آدم باید یک خلوت دو نفره ے ناب داشتہ باشد، تا همہ ے رازهاے سربہ مُهرِ نفسهایش را پیشکش ِ صبورے و مهربانی و لطافت چشمهایش کند.. همین بایدها میشود...
-
کاش میشد خدا را بوسید
شنبه 31 تیر 1391 01:50
کاش همیشه یه جایی توی دلمون داشتیم به اسم حسینیه دل اونجا جز خدا و خودمون کسی راه نداشت،البته کسانیکه خدا هم دوستشون داره اونجا جا دارند.مگه میشه عاشق خدا باشیم و کسانیکه خدا دوستشون رو داره رو توی دلمون جا ندیم! اگه بخوایم این حسینیه رو برپا کنیم باید دور بشیم از تعلقات دنیوی. به قول آقا هادی باید دور بشیم از توهمات...
-
تعطیل...
دوشنبه 26 تیر 1391 02:52
یه وقت هایی باید...روی یک تکه کاغذ بنویسی...تعطیــل است...و بچسبانی پشت شیشه ی افکارت...باید به خودت استراحت بدهی...دراز بکشی...دست هایت را زیر سرت بگذاری...به آسمان خیره شوی...و بی خیال سوت بزنی...در دلت بخندی به تمام افکاری که...پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند...آن وقت با خودت بگویی...بگذار منتظر بمانند!!! شاید زود...
-
دستمو بگیر
شنبه 24 تیر 1391 20:08
دختر کوچولو و پدرش از رو پلی میگذشتند پدر به دخترش گفت : عزیزم، لطفا دست منو بگیر تا نیفتی تو رودخونه دختر کوچیک گفت : نه بابا، تو دستِ منو بگیر پدر با تعجب پرسید : چه فرقی می کنه؟ دخترک گفت : اگه من دستت را بگیرم و اتفاقی بیفته،امکانش هست که من دستت را ول کنم . اما اگه تو دست منو بگیری، هیچ وقت دستم رو ول نمی کنی...
-
پروردگار من
پنجشنبه 22 تیر 1391 20:09
روزی حضرت موسی (علیه السلام) در کوه طور هنگام مناجات عرض کرد : ای پروردگار جهانیان ! جواب آمد : لبیک سپس عرض کرد : ای پروردگار مطیعان ! پاسخ شنید : لبیک بار دیگر موسی ( علیه السلام ) گفت : ای پروردگار گنهگاران ! آنگاه شنید : لبیک لبیک لبیک موسی ( علیه السلام ) گفت : خدایا ! به بهترین نامها صدایت کردم ، یک بار پاسخ...
-
راه فرار کجاست؟
دوشنبه 19 تیر 1391 19:39
میگویند پسری در خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود . همه ی اوضاع را بهم ریخته بود . وقتی پدر وارد شد،مادر شکایت او را به پدرش کرد . پدر شلاق را برداشت . پسر دید امروز اوضاع خیلی بی ریخت است، همه ی درها هم بسته است،وقتی پدر شلاق را بالا برد،پسر دید کجا فرار کند؟راه فراری ندارد ! خودش را به سینه ی پدر چسباند . شلاق...
-
قالی ظریف و دستباف او
دوشنبه 19 تیر 1391 19:05
قلب من قالی خداست تار و پودش از پر فرشته هاست پهن کرده او دل مرا در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب برق می زند قالی قشنگ و نو نوار من از تلاش آفتاب *** شب که می شود خدا روی قالی دلم راه می رود ذوق می کنم گریه می کنم اشک من ستاره می شود هر ستاره ای به سمت ماه میرود *** یک شبی حواس من نبود ریخت روی قالی دلم شیشه ای مرکب...
-
کاش
چهارشنبه 14 تیر 1391 11:27
کاش امشب خداوند امن یجیب هایت را پاسخ دهد کاش برای دل خودت بیایی...
-
چقدر بهش اعتقاد داری؟!
دوشنبه 12 تیر 1391 16:50
آیات و نشانه های خدا کم نیست،فقط یه خورده باید چشماتو باز کنی.چشم دلت رو باز کن.خدا تنهات نمیذاره صفحه ی کلوب،یا فیس بوک همیشه جمله های عاشقانه نداره،بعضی وقتا مثل این کتیبه... آتشی نمى سوزاند ( ابراهیم ) را و دریایى غرق نمی کند ( موسى ) را کودکی مادرش او را به دست هاى "نیل" می سپارد تا برسد به خانه ی فرعونِ...
-
اندکی صبر،سحر نزدیک است
یکشنبه 11 تیر 1391 11:28
السلام علیک ایها الفرید آسمان آبی، خانه ها زیبا، لبخند بر لبان مردم، زندگی آرام، پس تو ای آقای من کجای زندگی ما هستی؟ کجا نبودنت درد است برای ما؟ ما که هنوز جایگاه خدمت به تو را نفهمیده ایم کجا می توانیم درد دوری تو را درک کنیم ... امام زمانم ! هزار بار فتادم ز پای و از درِ لطف تو دست من بگرفتی ... ارباب جان ! بیا و...