...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

گاهی،نسیمی

بسم الله الرحمن ارحیم

نسیـــم ، دانــه از دوش مـورچــه انـداختــــ . . .
مورچـه دانـه را دوبـاره بر دوشـش گرفــت و رو به خــدا گفــت:
گــاهــی یــادم مـــی رود کــه ، هستی. .

کـاش بیـشتـــر نسیــم بــوزد . . 

 گله ی خستگی هایمان را به تو می آوریم 

چون واسطه ی آسمان و زمینی ... 

اما اگر گاهی رویمان نمی شود 

روبه رویت بایستیم ...

نپرس چرا ...

بماند ...

شرمنده ایم ...

دلم تنگ شده...

بسم الله الرحمن الرحیم

بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
در عـــزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را
بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد
شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد

یا صاحب الزمــــان آجرک الله

+ دلتنگ دوباره ات شدم.کاش یه بار دیگه،فقط یه بار دیگه بتونم یه شب رو پشت پنجره هات باشم

سلیمان باش و دستور بده

بسم الله الرحمن الرحیم

سلیمان باش و دستور بده

به خشمت بگو : برو اونطرف وایسا. برو و بر سر تکبرم خالی شو

به قهرت بگو: شما بفرمایید و بین من و جناب دروغ قهر برقرار کنید

به دیو درونت قاطعانه بگو: نـــــــــه ، من غلام ِ تو نیستم. تو غلام منی

مانند سلیمان مُـلک وجودت را فرمانروایی کن.

الهی قمشه ای

+فریب آرامش دروغین دنـیا را نخوریم
دنـیا هیچگاه بدون طوفان نبوده است،
آری ، دنـیا جای غریــبی ست ،
اینجا حتی پسر نـوح بودن بیفایده است ؛
اگرکه با نـوح نباشی ...

+ شنیدیم که میگن اگه تفاوت سنی فرزند با پدرش زیاد باشه همدیگه رو درک نمیکنند اما این پدر مهربون با اینکه از نظر سن و سال از من خیلی بزرگتره خیلی خوب درکم میکنه.ممنونتم خدا به خاطر داشتن چنین پدر مهربونی.که خطاهای منو میبینه اما هنوزم واسه من گنهکار دعا میکنه.کاش همیشه قدرشو بدونم و از این به بعد دیگه با گناهم ناراحتش نکنم...