...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

لبخند رضایتت



در خدمت امام رضا علیه السلام نشسته بود و مشغول گفتگو با حضرت بود که جمعی از

 اهل بصره برای ورود و دیدار ایشان اذن خواستند. امام به یونس دستور دادند که به پستوی خانه برود و تا به او اجازه نداده اند بیرون نیاید.

دقایقی از حضور میهمانان گذشت و صحبت به یونس و فعالیت های او رسید. هر کدام تا توانستند از یونس بدگویی و گلایه کردند که او بر ضد شما فعالیت دارد و افکارش انحرافی است و ... . در پاسخ آن ها امام تنها سر به زیر انداختند و سکوت نمودند...

یونس همه را می شنید اما اجازه نداشت تا بیرون بیاید. قطرات اشک بر صورتش نشست و زانوانش را در بغل گرفت. چه باید می کرد؟؟؟

مدتی گذشت و میهمانان مرخص شدند. امام یونس را صدا زدند تا بیرون بیاید. یونس با چشمانی قرمز و صورتی اشک آلود وارد شد. بغض گلویش را گرفته بود... 

امام نگاه پر رافتشان را بر چهره ی غمزده ی یونس دوختند. نگاهی که انگار آب بود بر دل آتش زده اش... و در همان حال فرمودند: سبب گریه ات چیست؟

سوال امام یونس را به هق هق انداخت. آقا دیدید چه ها پشت سرم گفتند و مرا بی جهت متهم ساختند؟ من ... من هر چه کرده ام به نیت دفاع از حریم شما بوده است

امام فرمودند: یونس اگر در یک دست مقداری گِل باشد و در دست دیگر مرواریدی سپید و همه بگویند آن قطعه گِل مروارید است آیا تو سخنشان را می پذیری؟ 

یونس گفت: نه آقا. من به چشم خود مروارید را می بینم. چگونه چنین حرفی را باور کنم؟


فرمودند: یونس! تو را چه باک که همه ی عالم مذمتت کنند و بدگویی ات را نمایند هنگامی که ولی خدا از تو خرسند و راضی ست؟؟؟
لبخند رضایت امام برای تو کافی ست...

 

بحار الانوار ج2، ص 66، باب 13

 


به تکرار تمام قطره های باران به لبخند رضایتت محتاجم پدر!

نظرات 11 + ارسال نظر
ری را جمعه 9 تیر 1391 ساعت 19:53 http://darodivar.blogsky.com

سلام.
یعنی امام رضا در مجلس غیبت کردن جناب یونس نشستند و گوش دادن به حرفها!!! و یه شکم سیر گوشت برادر مرده خوردند!؟ آخ که چقدر ازین بحارالانوار بدم میاد
جای همه دوستان خالی خدمت امام رضا بودم ... زوار ایشان از رو سر نمازگزاران برای رسیدن به ضریح و پنجره طلا می دویدند طفلی مادربزرگم تو سجده بود که چند تا ضربه پای جانانه دریافت نمود! فاصله اش از پنجره طلا ۵۰ متری میشد اما افسوس از این همه ...

سلام
اینجور نظر دادن درسته؟
اینکه بنویسید از بحارالانوار بدم میاد! مگه ما باید عقاید شخصیمون رو درمورد اینجور کتابا بگیم...
نظرتون رو تایید میکنم و از بقیه که اطلاعتشون بیشتره میخوام یه جواب بدن،من نمیدونم چی بگم که درست باشه

سهبا جمعه 9 تیر 1391 ساعت 22:42 http://sayesarezendegi.blogsky.com/

می ترسم عمرم به سر بیاد و یکبار هم لبخند رضایت پدر رو نداشته باشم زهرایی !

سلام . شبت خوش , روزگارت آروم عزیز دل .

سلام سهبای عزیز
من هم از همین می ترسم...
روزگار آروم به من نیومده

رها شنبه 10 تیر 1391 ساعت 08:43 http://idea90.blogsky.com

سلام زهرای مهربان

فکر کنم دوباره قسمت نظرات چالش برانگیز فعال شده !!!
کتاب های معتبر حدیثی شیعه «کتب اربعه» است و این کتب اربعه برگرفته از ۴۰۰ کتاب بنام اصول اربعمأه که صحابه و تابعین آن را جمع آوری کرده اند می باشد. کتب اربعه شامل کتابهای:

۱. الکافی فی الاصول و الفروع و الروضه؛ این کتاب از نخستین جوامع حدیثی شیعه است که در زمان غیبت صغری شکل گرفت و توسط ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، متوفی ۳۲۸ ق در سه بخش، اصول، فروع و روضه و مشتمل بر ۱۶۱۹۹ حدیث می باشد.

۲. من لا یحضره الفقیه؛ ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق، متوفی (۳۸۱ ق) و مشتمل بر ۵۹۶۳ حدیث فقهی می باشد.

۳. تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه.

۴. الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار.

این دو کتاب حدیثی تألیف شیخ طائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، متوفی (۴۶۰ ق) می باشد. تهذیب مشتمل بر ۱۳۵۹۰ حدیث و استبصار مشتمل بر ۵۵۱۱ حدیث می باشد.[۱]

کتاب «بحار الانوار» توسط علامه مجلسی (متوفی ۱۱۱۰ قمری) در سال (۱۰۷۰ ق) به مدت ۴۰ سال به رشته تحریر در آمد. نخستین چاپ جلد اول و دوم کتاب در کشور هندوستان در سال ۱۲۴۸ ق بوده و در سال ۱۲۷۰ ق در ایران تا ۱۰ جلد به چاپ رسیده است و چاپ های گوناگونی در طی این سالیان صورت گرفته و بهترین چاپ اخیر بحار، در ۱۱۰ جلد توسط مؤسسه الوفا، دار احیاء التراث العربی، بیروت می باشد.

مهمترین ویژگی این کتاب این است که:

۱. به تمامی موضوعات دین پرداخته و آنها را پرورش داده است؛

۲. به جمع آوری احادیث از نسخه های خطی همت داشته است؛


(۱/۱)


۳. مطالبی که در بحار از بعضی از کتابها نقل شده بعدها آن کتابها از بین رفته است؛ ۴. علامه مجلسی در نقل احادیث دقت بسیاری به خرج می داد و اگر نسخه معتبر و خطی نداشت آن را تذکر می داد و هر حدیثی را صحیح می دانست می آورد. امّا بعضی ها قایل هستند که علامه احادیث درست و نادرست را جمع آوری کرده تا از تلف شدن در امان باشند، و انتخاب را به آیندگان سپرده است.

کتاب بحار، همانند هر کتاب دیگری دارای روایات صحیح و معتبر و نیز روایات ضعیف السند می باشد. شاید غیر از قرآن کریم، هیچ کتاب دیگری را نتوان ادعا نمود تمام محتوای آن صددرصد صحیح و قطعی می باشند.[۲]

علامّه دربارة علت نامگذاری این کتاب به بحار می گوید: چون این کتاب مشتمل بر همه علوم و حکمت ها و اسرار بوده و خواننده را از سایر کتاب های حدیثی بی نیاز می کند، آن را به «بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمه الاطهار ـ علیهم السّلام ـ یعنی؛ دریای نور که دربردارنده درّها احادیث امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ می باشند، نامیدم.[۳]

ایشان هدف از نوشتن این کتاب را به دسترسی آسان دانش پژوهان به احادیث معصومین، پراکندگی احادیث و تجمع آنها، از بین رفتن کتابها و نسخه های خطی روایی، گرایش مردم (به خصوص در اصفهان) به صوفیان و دوری از احادیث معصومین ـ علیهم السّلام ـ و... می داند.

لازم به ذکر است که این کتاب، شامل کل روایات معصومین نمی باشد و شاهد بر این مدعا، کتاب مستدرک است که بعدها نوشته شده است علاوه بر آن علامه مجلسی از کتب مشهور و متواتر و معروف، روایات کمتر نقل کرده است مانند: کتب اربعه، صحیفه سجادیه، نهج البلاغه و... .[۴]
منبع:hadith.net

ضمنا دانشگاه علوم حدیث هم مطالب جالب وکاملی دارد.
hadith.ac.ir
نکته آخر اینکه در هیچ دین ومذهبی مانند شیعه برای جمع آوری کلام بزرگان آن اینقدر زحمت کشیده نشده.
گاهی یک راوی از یک شهر به شهر دیگر سفر می کرد باخطرات سفر در قدیم تا بیبند مثلا سومین نفری که سلسله این حدیث را نقل کرده با چند واسطه از امام شنیده و...
موفق باشی



سلام رهای عزیز
بحث کردن خوبه،اینجوری اطلاعات من هم بیشتر میشه
ولی امیدوارم این بحث ها به دلخوری نرسه
ممنون از اطلاعات خوبی که گذاشتی

هادی شنبه 10 تیر 1391 ساعت 08:50

سلام
در مورد نظری که دوست ما نوشتند عرض کنم..که اولا امام قطعا مرتکب غیبت نمیشوند..بهرحال گزارش دادن به شخص مسئول نسبت به کارهای زیر دستان امری معمول است و بعلاوه میدانیم که امام در شرایط خاصی ازجهت حصر و ممنوعیت...بوده اند و همین که امام یونس را به اتاق دیگری میفرستند حکایت از این دارد که از این اوضاع مطلعند.. بنابراین قضیه اصلا این صورتی که ایشان ترسیم کرده اند ندارد
اما قسمت عجیب سخن دوست ما که واقعا جای تعجب دارد جمله ای است که در مورد کتاب شریف بحار الانوار نوشته اند..من تصور میکنم ایشان اشتباه لفظی کرده و یاهم اطلاعی از این کتاب ندارند...هرچند اگر هم ما اطلاع از نوشته یا کتابی نداشته باشیم نباید اینجور داوری کنیم..زیرا یکی از اصول نقد نوشته یا سخن اینستکه خود نوشته را نقد کنیم..اگر ایشان اشکالی به مطلبی میبینند فقط باید خود ان مطلب را نقد کنند اما اینکه من بدم میاد یا خوشم میاد که ملاک نیست..اینکه شکلات یا لباسی نیست که میخواهیم بخوریم یا ببوشیم و بگیم خوشمون میاد یانه..این یک کتاب است و باید با روش دیگری ..بعلاوه کتاب شریفی مثل بحار که مرحوم مجلسی عمری را روش زحمت کشیده و سالها مورد استفاده بزرگان بوده واقعا این جور داوری درسته..البته بنظرم ایشان نخواسته داوری کنه..ولی بهرحال لحن ایشان قابل توجیه نیست...

سلام بزرگوار
ممنون از کمکتون
امیدوارم خودشون بیان و دلیلشون رو بگن

ری را شنبه 10 تیر 1391 ساعت 11:10

سلام.
ممنون از دعوتتون.
فکر نمی کنم بیان احساس شخصی رو بشه گذاشت قضاوت! من اسمشو میذارم صداقت در بیان احساس...چه بخواهیم و چه نخواهیم همه ما در برخورد با هر چیزی ناخواسته احساسی در درونمان شکل می گیرد...البته اگر آن احساس ملاک شود برای کاری آن وقت می شود قضاوت و داوری...من هم به شخصه همانند دکتر شریعتی (در این یک مورد) احساس خوبی به این مطالب عنوان شده در این کتاب ندارم...و آن را مستمسک قرار نمی دهم برای هیچ کاری.
ضمناْ پرهیز از غیبت امری است در بعد فردی که در اعتقاد بنده امام هم تحت هر مصلحتی باید پرهیز کند ...البته در شیعه نسخه مصلحتی دین بسیار دارد رواج پیدا می کند که مثلا نماز یا حتی حج یا حتی حلال بودن همسر نیز به اختیار و مصلحت امام می تواند وجود داشته باشد یا به کل حذف گردد.
در انتها از همه کسانی که سخنم باعث ازرده شدنشان شد عذر میخوام ...قرار نبود کامنت قبلیم تایید بشه ..یعنی فکر میکردم تایید نشه!

سلام
خب آره بیان احساس شخصی قضاوت نیست
اما همیشه نباید احساس شخصی رو اینجوری بیان کرد،از وقتی نظرتون رو خوندم درمورد کتاب بحارالانوار خب یه احساس بدی داشتم بین دونستن و ندونستن.خب این احساس شخصی شما شاید باعث بشه یه شخص دیگه دچار اشتباه بشه
درمورد قسمت دوم نظرتون هم باز از آقا هادی میخوام جواب بدن،چون خودم نمیدونم چی بگم!
و اینکه فکر نکنم سخنتون کسی رو آزار داده باشه،شما ننوشته بودین نظر تایید نشه،من هم قبلا اجازه گرفته بودم که نظرتون رو تایید کنم یا نه گفتید هرجور صلاح میدونید.این دفعه اینجوری صلاح دیدم،امیدوارم شما ناراحت نشید

ری را شنبه 10 تیر 1391 ساعت 11:26

در مورد منابع شیعه لطفا به زندگینامه اشخاص مراجعه شود مثلا همین علامه مجلسی...برید زندگینامشو بخونید و ببینید که این آقا از بدو تولد همچون عیسی مسیح با معجزات متولد شده اند و مورد هدایتی همچون پیامبران از سوی خدا بوده اند و ضمنا روایت و حدیث امامان اگر در بعد زمان تغییر نیافتنی است که چه لزومی داشت این همه امام؟! پس نتیجه می گیریم یا حرف یک امام در طول زمانها ثابت است (ان وقت آقای مجلسی می بایست یک جلد می نوشت)یا می بایست در هر دوره امام زمان خود را یافت و حرف او را دنبال کرد(که می بایست کتابهای جدیداضافه شود همانطور که آقای جوادی آملی در ادامه مفاتیح دارند کتابی در فواید کارهایی چون درختکاری و آب پاشی کوچه می نویسن)...از منظر من پذیرفتن اصل امامت دقیقا در راستای پذیرفتن اصل ولایت مطلقهفقیه است و مسخره است اگر کسی فقط بخشی از ان را بپذیرد.
لطفا لحن مرا به توهین و مسخره نگیرید بزارین به حساب نادونیم و کمکم کنید تا به پاسخ برسم
از تمام کسانی که بتونن در این بحث من رو آگاه کنند کمال تشکر رودارم.

واقعا نمیدونم چی بگم
امیدوارم دوستان بتونند کمک کنند به من....

shia graphic شنبه 10 تیر 1391 ساعت 18:33

سلاام زهرای خوبم

از محبتت ممنونم
همیشه ایمیل های خوبتو میخونم و خوشحالم از اینکه برام میفرستی اونم همچین مطالب خوبی...اجرتو از دستان خوده آقا بگیری ایشالا

برای نوای وب هم خوده مداحی رو برات میفرستم (به ایمیلت) اون مدیا پلیری که من استفاده میکنم برای خوده وورد پرسه شما از این استفاده کن

http://pichak.net/blogcod/cod-music/

برااام خیلی دعا کن

سلام آبجی خوبم
دعا کن امام زمان علیه السلام هم ازم راضی باشه
همیشه به یادتم
شما هم منو فراموش نکن

shia graphic شنبه 10 تیر 1391 ساعت 18:42

ولادت باسعادت سرو باغ احمدی
آینه ی محمدی و روز جوان مبارک

به حق جوان امام حسین علیه السلام خدا دلت رو شاد کنه

ان شا الله

عیدت مبااااااااااارک....ایمیلتو چک کن

راستی اگه خواستی به صورت فلش باشه به جناب ای داد بگو شاید درستش کرد ... اینطوری آدمای بیشتری هم میتونن استفاده کنن

انشاءالله
باشه آبجی گلم
ممنون
انشاءالله شما هم عیدی از آقا بگیری

ریحانه شنبه 10 تیر 1391 ساعت 20:46 http://www.theosophist2.blogfa.com

زخمم بزن، که زخم مرا مرد میکند

اصلا برای عشق سرم درد می کند


زخمم بزن که لا اقل این کار ساده را

هر یار بی وفای جوانمرد می کند


آن جا که رفته ای خودمانیم هیچ کس

آن چه دلم برای تو می کرد، میکند؟


در را نبسته ای که هوای اتاق را

باد خزان حوصله دلسرد میکند


فردا نمی شوی که نمی دانی عشق تو

دارد چه کار با من شبگرد می کند


خاکستر غروب تو هرروز در افق

آتش پرست روح مرا زرد می کند

نجمه زارع
.......................
روزت مبارک رفیق!

ممنون رفیق

دریا یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 02:27 http://azjensebaran.blogsky.com

سلام
زیبا بود...

سلام
زیبایی در نگاه شماست...

ری را یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 10:17

من هر چند ساعت سر میزنم بلکه جوابی برا نظرم ببینم اما مثه اینکه کسی جواب نمی خواد بده!!

خودم هم منتظر هستم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.