...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

چه شبی است امشب خدایا!

چه شبی است امشب خدایا! این بنده تو هیچگاه اینقدر بی‌تاب نبوده است. این دل و دست و پا هیچگاه اینقدر نلرزیده است . این اشک اینقدر مدام نباریده است. چه کند علی با اینهمه تنهایی!
ای خدا در سوگ پیام‌آور تو که سخت‌ترین مصیبت عالم بود، دلم به فاطمه خوش بود. می‌گفتم: گلی از آن گلستان در این گلخانه یادگار هست. اما اکنون چه بگویم؟ اینهمه تنهایی را کجا ببرم؟ اینهمه اندوه را با که قسمت کنم؟
ای خدا چقدر خوب بود این زن! چقدر محجوب بود! چقدر مهربان بود! چقدر صبور بود!
گاهی احساس می‌کردم که فاطمه اصلاً دل ندارد. وقتی می‌دیدم به هیچ چیز دل نمی‌بندد، با هیچ تعلقی زمین‌گیر نمی‌شود، هیچ جاذبه‌ای او را مشغول نمی‌کند. هیچ زیور و زینت و خوراک و پوشاکی دلخوشی‌اش نمی‌شود، هر داشتن و نداشتن تفاوتی در او ایجاد نمی‌کند، یقین می‌کردم که او جسم ندارد، متعلق به اینجا نیست. روح محض است، جان خالص است.
گاهی احساس می‌کردم که فاطمه دلی دارد که هیچ مردی ندارد. استوار چون کوه، با صلابت چون صخره، تزلزل‌ناپذیر چون ستون‌های محکم و نامرئی آسمان.
یکه و تنها در مقابل یک حکومت ایستاد و دلش از جا تکان نخورد، من مأمور به سکوت بودم و حرفهای دل مرا هم او می‌زد.
چند سال مگر از جاهلیت می‌گذرد؟ جاهلیتی که در آن شتر مقام داشت و زن ارزش نداشت. جاهلیتی که در آن دختر، ننگ بود و اسب، افتخار.
زنی در مقابل قومی با این تفکر و بینش بایستد و یکه و تنها از حقیقت دفاع کند!
این دل اگر از جنس کوه و صخره و فولاد باشد. آب می‌شود، گاهی احساس می‌کردم که فاطمه دلی از گلبرگ دارد، نرم‌تر از حریر، شفاف‌تر از بلور.
و حیرت می‌کردم که چقدر یک دل می‌تواند نازک باشد، چقدر یک انسان می‌تواند مهربان باشد. ادامه مطلب ...

سرعت گیرهای زندگی


تو زندگی بعضی وقتـ ها یه مشکلاتی واسه آدم پیش میاد که آدم اصلا فکرش رو هم نمیکنه

مث اینکه یه جایی کار خوبی رو انجام دادی ولی اونچنان زدن تو ذوقت که نگو !!!!
ما یه استادی داشتیم ایشون میفرمودند:
وقتی یه مشکلی واست پیش اومد یکی بهت توهین کرد یا حالتو گرفت یا اتفاق تلخی واست افتاد اول از همه سرت رو بالا کن واز خدا بپرس :
آخدا می خوای چی بهم بگی ؟ کجای کارم لنگ میزده  که خواستی آدمم کنی؟

***********************

استادی هم میگفت راننده های حرفه ای در یخبندان باد لاستیک ماشین ها رو کم میکنن تا سر نخورن

میگفت : جاده دنیا لیزه ، واسه اینکه سر نخوری باید باد هوای نفست رو کم  کنی تا خدای نکرده یهویی چپ نکنی ...

خدا واسه اینکه چپ نکنیم بعضی وقتا یه سرعت گیرهایی رو توی زندگی ماها میذاره تا مواظب باشیم سالم به مقصد برسیم


به نقل از وبلاگ گیله مرد

زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش!

مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمایند:

پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده.
از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند
یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی،یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند.
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم.
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را
می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد
هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد.
می‌دانست که آقاش همین ‌جاست
توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم
آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود  

وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد....
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود،
کلی چیز گیرش آمد...

" زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش "

شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش

نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن

خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید

به نقل از وبلاگ گیله مرد

تولی و تبری


بازوی زخمی،          

                  کودک سقط شده،

                                تحمل آنهمه جراحت و ناراحتی


فقط برای خدا

برای حکم خدا

تولی و تبری


ما چقدر طاقت داریم؟

             طاقت زخم تن و زخم دل برای تولی و تبری داریم؟

فهمیده ام

درست است که نقطه تمام کننده جمله است، اما باعث مرگ و فنای جمله نیست .

همانطور که در مورد انسان نیز،  مرگ باعث فنای او نیست و فقط یک سطر او را جابجا میکند.

از سطر دنیا به سطرعقبی ...

کاش تا جایی که می توانیم بی غلط باشیم...


گیله مرد

آن سفر کرده

کاش میدانستم؛

باید با چند ماه خداحافظی کنم و به چند خورشید سلام

تا بیایی .... ؟

اللهم عجل لولیک الفرج


 


به نقل از وبلاگ گیله مرد