...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

...

چقدر آبروی دلم را خریدند این سه نقطه ها...

حضور قلب در نماز

راه کار اصلی که شاید دراز مدت باشد باید قبل از نماز باشد . حالا چند تا کار هست که در خود نماز باید انجام بدهیم . یکی اینکه یک مرتبه وارد نماز نشویم . با مقدمه و با مؤخره . از هنگام وضو شروع به توجه بکنید . بعضی ها وقتی وضو می گیرند با دیگران حرف می زنند . اولا موقع وضو دعاهایی وارد شده است اگر آن دعاها را حفظ نیستید صلوات بفرست . یعنی موقع وضو با غفلت نباشی . ائمه ما از هنگام وضو حالشان عوض میشد . امام حسن مجتبی (علیه السلام) از هنگام وضو منقلب می شد . این ها مهیا شدن برای گفتگو با خداست . به ما اذان و اقامه سفارش شده است . روایت است که کسی که اذان و اقامه می گوید ، دو صف فرشته پشت سر او صف می بندند که خیلی از بزرگان آنها را می دیدند . هواپیما وقتی میخواهد اوج بگیرد که یک مرتبه اوج نمی گیرد ابتدا مقداری روی زمین می رود و آماده میشود و بعد اوج میگیرد . شما قبل از نماز که می خواهید اوج بگیرید و پرواز بکنید یک مقدار قبل باید آمادگی هایی درست بکنید . بعد از نماز هم یک مرتبه نماز را ترک نکنید . بعد از نماز احترام نماز اقتضا می کند که دعایی بکنیم ، تعقیباتی بخوانیم مخصوصا تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها و روایت داریم که شما بعد از نماز یک دعای مستجاب دارید . حیف نیست که این دعای مستجاب را نکنید و بروید .

 از امام صادق (علیه السلام) نقل است که قبل از ورود به نماز یک توسلی به یکی از ائمه بکنیم . یک لحظه امام حسین (علیه السلام) را در نظر بگیر ، طول نمیکشد . یا ابا عبدالله شما نماز را بپا داشتی ، کاری کن که من هم بتوانم نمازم را خوب بخوانم . یکی دیگر اینکه در نماز هر جمله ای را که می خواهیم بخوانیم معنی اش را به ذهن بیاوریم .

از آیت الله بهجت به تواتر رسیده است که هر جا در نماز حواستان پرت شد اشکالی ندارد این به درد شیطان نمی خورد ، عمدی بیرون نروید ، سهوی بیرون رفتن از نماز به درد شیطان نمی خورد . آنجایی که حواستان هست و می فهمید که دارید بیرون می روید ، برگردید . اگر سهواً حواستان می رود اشکالی ندارد . شیطان می خواهد که کسی عمداً دنبالش راه بیفتد ، راه افتادن سهویی به دردش نمی خورد . 



بخشی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عالی در برنامه سمت خدا

سالها رفت و هنوز...




سالها رفت و هنوز 
یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران، خبر گمشده ای می جویی
 
راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

به نقل از وبلاگ گیله مرد

یادمان باشد...

یه روز دیگه هم گذشت...


روایتی از امام صادق علیه السلام داریم که فرمودند هر روز و هر شب منتظر ظهور باشید.


معلوم نیست شاید فردا صبح...



یادمان باشد


منتظر مصلح خود باید صالح باشد


اللهم عجل لولیک الفرج

قدردانی


با دلخوری و افسوس به گیله مرد میگم : خیلی کلافه ام ، دارم گیج می شم!

گیله مرد با همون قیافه ی آروم با تعجب میپرسه : چطور مگه ؟!

با بی حوصلگی میگم : نمی دونم ، تو بهم بگو ؛ این یه قانونه ؟

این یه قانونه که کمترین محبتها رو از کسانی می بینیم که بیشترین محبتها رو بهشون کردیم

و بیشترین محبتها رو از کسانی می بینیم که کمترین محبت و توجه را بهشون داشتیم !

گیله مرد پس از لحظه ای تامل میگه : هر عملی ، عکس العملی داره ، حالا سوال اینه که کسی هست که همین نظر رو درباره تو داشته باشه ؟!

با تعجب میگم مثلن کی ؟ حداقل در مورد من محاله چنین موردی وجود داشته باشه !

انگشت اشاره اش رو بهم نشون میده و به بالا اشاره میکنه !

کمی تامل میکنم ، تابحال اینطوری به موضوع نگاه نکرده بودم ... دفاعی ندارم از خودم کنم ...


گیله مرد

کارنامه ام پر از تقلب و گناه

کارنامه‌ام

پر از تقلب و گناه

خط خطی سیاه

هیچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولی

در شب تولدت

مثل کاج

توی طاق نصرت محله کار کرده‌ام

شاخه‌های خشک داربست را

بهار کرده‌ام

*

راستی دو روز قبل

سرزده به خانه‌ی دل امید - همکلاسی‌ام - سر زدی

ولی چرا

به خانه‌ی حقیر قلب من نیامدی؟

رد شدم، قبول

ولی به من بگو

کی به من اجازه‌ی عبور می‌دهی؟

راستی اگر ببینمت

به من هر چه خواستم می‌دهی؟

کارنامه‌ی مرا

دست راستم می‌دهی؟

نا امید نیستم ولی به خاطر خدا

از کنار نمره‌های زیر ده عبور کن!

ای عصاره گل محمدی!

فصل امتحان سخت ما ظهور کن !

غلامرضا بکتاش

به نقل از وبلاگ گیله مرد

آیا توسل باید همیشگی باشد ؟

اگر ما توسل را به این معنا بگیریم که دائم میخواهیم از خدا فیض بگیریم پس ما هیچ موقع بی نیاز از فیض خدا نیستیم ، بی نیاز از رحمت و لطف خدا نیستیم . پس دائم احتیاج به آن واسطه ها داریم . درست است که لازم نیست دائم بنشینیم و دعای توسل بخوانیم و حاجت بخواهیم اما توسل حقیقی، توسل دائمی است.

آن توسل حقیقی که دائمی هم هست ، صرف اینکه بنشینیم ختمی بگیریم ، ذکر صلواتی بگیریم ، نذری بکنیم و روضه ای گوش بدهیم این ها نیست البته این ها خوب است آن توسل حقیقی که انسان دائما تحت ولایت و سرپرستی و عنایت اهل بیت باشد و دائما به او لطف ببرید ، این است که انسان عملا هم از جهت رفتاری و هم از جهت اخلاقی متمسک به آنها باشد . آنها را الگو قرار بدهد ، آنها را در زندگی اش جاری بکند ، اخلاقیات ، افکار و گفتار آنها را در زندگی اش جاری بکند و من تحت ولایت آنها زندگی بکنم اگر این باشد توسل دائمی است و این حقیقی است .

ائمه با کسانی که از دوستانشان بودند و این کار را نمی کردند برخورد می کردند . کسانی از راه دور پیش امام رضا (علیه السلام) رفتند . امام رضا (علیه السلام) آنها را شصت روز راه نداد و بعد از شصت روز امام آنها را راه دارد و گفت : شما حقوق همدیگر را عایت نمی کنید و حلال ها و حرام ها را رعایت نمیکنید و می خواهید من شما را راه بدهم . راه پیدا کردن به ساحت معصومین ادعایی نیست این احتیاج به یک توسل واقعی دارد یعنی توسل عملی و همین زمینه ی شفاعت است اگر کسی اینکار را کرد ، دستش را به معصومین داده است و سوار کشتی شده است . درست است که محبت معصومین گنجینه ی ارزشمندی است ولی ما علاوه بر محبت باید دست ولایت را بگیریم . حبی ارزشمند است که نورش در زندگی ما باشد و در زندگی ما ظهور پیدا کرده باشد و وقتی عملا دستم را به آنها دادم ، در آخرت هم شفاعت اهل بیت شامل حال من میشود


بخشی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عالی در برنامه سمت خدا

توسل و تمسک

یکی از عوامل مهم دین داری و تقویت باورها ، توسل و تمسک به معصومین علیهم السلام است بخصوص وجود امام زمان علیه السلام که توصیه ی خاصی بر این مورد شده در هر زمان و مخصوصا در آخرالزمان. امیرالمومنین در نهج البلاغه می فرمایند : امواج سنگین فتنه ها را بشکنید و جلو بروید با کشتی نجات . در صلوات شعبانیه که در ماه شعبان بعد از نماز ظهر خوانده میشود و مومنین بر آن مداومت می کننند ، در شان معصومین داریم : الفلک الجاریه ... اهل بیت کشتی هایی هستند که جاری هستند و تحرک دارند . یک موقع کشتی در امواج رهاست و آب آنرا این طرف و آن طرف می برد اما یک وقت در عین حالی که کشتی در امواج است آب را می برد و جلو می رود و به سمت ساحل می برد . تعبیر این است که کشتی که جریان دارد و سرنشینان خود را به ساحل امن می برد . این یکی از وسائل مهم نجات است و پیامبر اکرم فرمودند : صراط مستقیم در بین هزاران راه های انحرافی یکی بیشتر نیست ، تشخیص آن یک راه و پیمودن آن با توجه به خطرات زیاد در آخرالزمان کاری است که بدون هدایت معصومان ، کسانی که خودشان این راه را رفته اند و کاملا آشنا هستند امکان پذیر نیست . در قرآن سوره هود دارد که وقتی حضرت نوح در کشتی تعدادی مومنین را سوارکرده بود و پسرش کنعان در آب دست و پا می زد و حضرت نوح با مهربانی به او گفت : ای پسرم سوار شو و او بی نیازی از معصوم جست و گفت که من خودم شنا بلد هستم و روی کوه بلند می روم و نجات پیدا می کنم در آن موقع موجی آمد و آنها را جدا کرد و پسر نوح از بین رفت . مولوی این داستان را این طور می گوید :


هم‌چو کنعان سر ز کشتی وا مکش         که غرورش داد نفس زیرکش

که برآیم بر سر کوه مشید                    منت نوحم چرا باید کشید

چون رمی از منتش بر جان ما                چونک شکر و منتش گوید خدا

تو چه دانی ای غرارهٔ پر حسد               منت او را خدا هم می‌کشد

کاشکی او آشنا ناموختی                    تا طمع در نوح و کشتی دوختی

کاش چون طفل از حیل جاهل بدی         تا چو طفلان چنگ در مادر زدی

یا به علم نقل کم بودی ملی                  علم وحی دل ربودی از ولی



کاش در اینجا انسان به خودش تکیه نکند . در این امواج خروشان دست به دامان ولی الهی بشود و با او حرکت بکند . توسل و تمسک یکی از عوامل مهم دین داری در آخر الزمان است



بخشی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عالی در برنامه سمت خدا



یه داستان تکراری

سلطانی وزیری بی کفایت داشت که می خواست او را کنار بگذارد و دنبال  بهانه ای بود . او سه تا سوال سخت از وزیر کرد و می دانست که او نمی تواند آنها را جواب بدهد . بنابراین به وزیر گفت که اگر نتوانی به این سوالها جواب بدهی تو را برکنار می کنم . یکی اینکه خداوند چه چیزی می خورد ،دوم خداوند چه چیزی می پوشد و سوم خداوند چکار می کند ؟ وزیر غلامی زیرک داشت. وزیر داستان را برای غلام تعریف کرد . غلام گفت که من جواب این سه تا سوال را می دانم ولی دو تا جواب را الان می گویم ولی سومی را فردا می گویم . جواب اول : خدا غم بنده هایش را می خورد و جواب دوم : خدا عیب بندگانش را می پوشاند. غلام جواب سوال سوم را نداد. وزیر غلام را پیش سلطان برد و جواب ها را به سلطان گفت . سلطان دستور داد که جای غلام و وزیرعوض بشود . وزیر قبلی گفت که جواب سوال سوم چه بود ؟ وزیر فعلی گفت که جواب سوم این است :خدا در یک لحظه جای غلام و وزیر را عوض می کند.تعز من تشاء و تذل من تشاء

یه نکته:

ستاریت خدا بسیار مهم است. اگر پرده ها کنار برود کسی حاضر نیست که حتی دیگری را دفن کند. آیت الله بهجت ذکر یا ستار را زیاد می گفتند . خیلی از افراد که ظاهرشان خوب است ولی باطن شان خیلی خراب است و برعکس . آنچه ما در دنیا داریم مثال آن هم در آسمان چهارم وجود دارد . هر کاری که ما می کنیم مثال یا شبه ما آن کار را در آسمان چهارم می کند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: وقتی انسان کار خوب انجام می دهد ،درآسمان چهارم این عمل نشان داده می شود ولی وقتی انسان گناه می کند ، خدا می فرماید که روی آسمان پوششی بیندازید که اهل آسمان بنده ی من را نفرین نکنند. خدا نمی خواهد در آسمان چهارم هم آبروی ما برود . روایت داریم: اگر هفتاد گناه کبیره از برادرت دیدی ،آنرا بپوشان . جوانی با دختری ازدواج کرد و بعد دید که او دوشیزه نیست ولی آبروی او را نبُرد و با خدا معامله کرد و به دختر کمک کرد که انسان خوبی بشود . این مرد توانست خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شرفیاب بشود . کسانی که دنبال عیب دیگران می گردند تا آنرا افشا کنند ، از تحت ولایت خدا خارج می شوند و تحت ولایت شیطان قرار می گیرند . و شیطان هم آنها را قبول نمی کند.


بخشی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد در برنامه سمت خدا

کشتی پهلو گرفته


فاطمه در این دنیا برای من حقیقت کوثر بود. با وجود او تشنگی، گرسنگی، سختی، جراحت، کسالت و خستگی به راستی معنا نداشت.
اکنون با رفتن او من خستگی‌های گذشته را هم بر دوش خودم احساس می‌کنم.
خسته‌ام خدا! چقدر خسته‌ام.
چطور من بدن نازنین این عزیز را شستشو کنم؟! اگر تغسیل فاطمه به اشک چشم مجاز بود آب را بر بدن او حرام می‌کردم. اگر دفن واجب نبود، خاک را هم بر او حرام می‌کردم.
حیف است این جسم آسمانی در خاک. حیف است این پیکر ثریایی در ثری. حیف است این وجود عرشی در فرش.
اما چه کنم که این سنت دست و پاگیر زمین است. از تبعات زندگی خاکی است.
پس آب بریز اسماء! کاش آبی بود که آتش این دل سوخته را خاموش می‌کرد، ای اشک بیا! بیا که اینجاست جای گریستن.
فرشتگان که به قدر من فاطمه را نمی‌شناسند، به اندازة من با فاطمه دوست نبودند، مثل من دل در گروی عشق فاطمه نداشتند، ضجه می‌زنند، مویه می‌کنند، تو سزاوارتری برای گریستن ای علی! که فاطمه، فاطمة تو بوده است .



عبد هستیم یا آزاد؟

امام صادق (علیه السلام) از کوچه ای رد می شد و دید که صدای ساز و آواز مطرب می آید . 

امام از خادم پرسید که صاحب خانه عبد است یا آزاد است . خادم گفت : او آزاد است .امام فرمود که او آزاد است که هر کاری می خواهد می کند و اگر عبد بود این کارها را نمی کرد .

 با شنیدن این صحبت ها ، صاحب خانه پابرهنه به دنبال حضرت دوید و توبه کرد که به او بُشر حافی می گویند یعنی بشر پابرهنه . 

ما باید عبد بودن را در خودمان جستجو کنیم. آیا بندگی ما تا زمانی است که میل ما است ؟ یا تا زمان راحتی ما است ؟ یا تا زمانی است که ما حال داریم بندگی می کنیم و بنده ی خودمان هستیم ؟  بندگی خدا حد و اندازه ندارد . وقتی دستور از طرف خدا باشد فرقی نمی کند که من حال داشته باشم یا نداشته باشم ...



بخشی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عالی در برنامه سمت خدا